وقتی خدا داشت بنده هاشو می آفرید..
با قلم نوک طلایی رو پیشونی هاشون..
نوشت..قصه خوب سرنوشت....
ولی وقتی نوبت به من رسید....
شکست نوک قلم طلا...
خدا..از مرغ غم یه پر گرفت..
روی پیشونی من نوشت قصه ی تلخ
سرنوشت...
خدایا اگه سرنوشتم این هست بذار
اینطوری بماند و اگه فکر میکنی با
اون خوشبخت میشم خودت به قلبم
به انداز من به تو ایمان دارم توکل
به خودت
من که از توبیشتر نمیدونم تو خدایی من
بنده ات هرطور صلاحم رو میدونی
ولی اون دلمو شکست
همه میگن
دلی که شکست دیگه برنمیگرده
ولی من هنوزم دوستش دارم ای
خدا جونم امشب دلم رو دست تو میدم
وپشیمونم مکن
دیگر دلم برای کسی تنگ نمی شود؛ حتی برای او..! مــُرده ها روی خط دلتنگی راه نمی روند...
می ترسم کسی نه خودت را که دوست داشتنت را از من بگیرد !
دوست داشتن به تعــــداد دفعات گفـــــتن نیست ! حسی است که باید بــــــی کلام هم لمــــــس شود
از دست دادن هر انسانی که دوستش می داشتم آزار دهنده بود
گرچه اکنون متقاعد شده ام که هیچکس ، کسی را از دست نمی دهد .
زیرا هیچکس مالک کسی نیست
این تجربه واقعی آزادی است .
داشتن مهمترین چیزهای عالم
بی آنکه صاحبشان باشی !
{ پائولو کوئیلو }
هرجا که باشد باشد هرجا تمام شد اسمش را میگذارم آخر خط من باشد؟
با تمـام مـداد رنگـی هـای دنـیا بـه هـر زبـانی که بـدانی یـا نـدانی ! خـالی از هـرتشبیه و استعـاره و ایهـام تنهـا یکــ جملـه برایـت خـواهـم نوشت : دوستت دارم خاص ترین مخـاطب خـاص دنیـا !
بدترین حسرتی که در زندگی میخوریم از کارهای خطایی که مرتکب شده ایم ، نیست … بلکه از این است که… چرا کارهای درست را برای کسی که لیاقتش را نداشته انجام داده ایم ...
آدم هـا کـه ” عــوض ” می شـونـد . . . از ” سـلام ” و ” شـب بـخیـر ” گـفتـنشان مـی شود ایـن را فـهمیـد ! از “بوسه هایشان ” از ” حـرف هـا ” و ” نـگاه هـا ” از گـودال هـای عـمیـقی کـه بیـن تــو و خـودشان می کـنـند و تـویـش را پُــر از دلیـل مـی کُنـند . . . !
توباش نه برای اینکه تنها نباشم... باش تا در دنیای تنهایی ام تنها "تو"باشی...
آدم مغرور مثل کسی است که بالای کوه ایستاده باشد و
همه را کوچک ببیند
غافل از اینکه مردم هم از پایین او را کوچک میبینند
باران کمی آهسته تر ، اینجا کسی در خانه نیست من هستم و تنهایی و دردی که نامش زندگیست !
نذر کردم تا بیایی هرچه دارم مال تو چشمهای خسته وپرانتظارم مال تو یک دل دیوانه دارم با هزاران آرزو آرزویم هیچ،قلب بیقرارم مال تو...
و من چگونه بی تو نگیرد دلم ؟؟! اینجا که ساعت و آیینه و هوا به تو معتادند !
ﻣﻦ ﺑﺎﺧﺘــﻢ ﺑﻪ ﺧـﻮﺩ ﺑـﺎﺧﺘــﻢ ﺑﻪ ﺗﺼﻮﯾــﺮ ﻏﻠـﻂ ﻓﺮﺷﺘـﻪ ﻫﺎﯼ ﺁﺩﻣـ ﻧﻤــﺎ ﺑـﺎﺧﺘــﻢ . . . ﺣـﺎﻝ ﮐـﻪ ﺣﻤﺎﻗﺘــ ﻫﺎﯾــﻢ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻤــﺎﺭﻣـ ﺁﺭﺍﻣــ . . . ﺁﺭﺍﻣــ . . . ﺍﯾـﻦ ﺟﻤـﻠﻪ ﺩﺭ ﺫﻫﻨــﻢ ﻃﻨﯿــﻦ ﺍﻧـﺪﺍﺯ ﻣﯽ ﺷـﻮﺩ ﺳﻨـﮕـ ﺑــﺎﺵ ﺗــﺎ ﺳﻨـﮕﺴــﺎﺭ ﻧﺸــﻮﯼ
یکبار دیگر برگرد و از اول برو.... چشمانم پر از اشک بود!!خوب ندیدمت...!!
به زندگی دست می کشم به دکمه ها، به لباس ها و تو را در تاریکی جستجو می کنم یکی یکی رویاهایم را به خاطر می آورم احساس می کنم با زندگی کنار آمده ام به خاطر تو می خواهم در سرمای زیادی بایستم سرم را از هر کجای مرگ که باشد بیرون می آورم و به تو خیره می شوم
مردم همه تو را به خدا سوگند می دهند اما برای من تو آن همیشه ای که خدا را به تو سوگند می د هم.
اگهان چقدر زود دیر می شود !... حرفهای ما هنوز ناتمام... تا نگاه می کنی وقت رفتن است بازهم همان حکایت همیشگی ! پیش از انکه با خبر شوی لحظه ی عزیمت تو نا گزیر می شود ای... ای دریغ و حسرت همیشگی ناگهان چقدر زود دیر می شود!
شجاع باش
حتی اگر قلباً شجاع نیستی ، وانمود کن که هستی
هیچکس نمی تواند تفاوت بین این دو را تشخیص دهد
می شود باران ببارد؟ همین امشب! قول می دهم فقط قطره های پاکش را بغل کنم! و بی هیچ اشکی دستهایش را بگیرم قول می دهم فقط بویش را حس کنم! اصلا اگر ببارد فقط از پشت پنجره نگاهش می کنم قول می دهم برایش شعر نگویم فقط... می شود؟ امشب.... ؟ خدایا
وقتی دلت تنگ باشه... وقتی نتونی بهش بگی... وقتی دلت میخواد سرتو بزاری رو شونه هاش اما نداریش... وقتی میری که ازش بخوای برگرده اما یاد بی معرفتیش میفتی... این لحظه ها سخت میگذرن، اما میگذرن...
بهـــار گل نیست.. شکوفه نیست.. نه سبزهُ نه سفره ی هفت سین.. بهــار تویی که هرسال تکرار میشوی؛ تکراری اما، نــه..!
دخترک رفت ولی زیر لب این را می گفت : او یقینا پی معشوق خودش میاید . پسرک رفت ولی روی لبش زمزمه بود: مطمئنا پشیمان شده بر می گردد . عشق قربانی مظلوم"غرور" است هنوز...
مردها سکوت میکنند . . . نمیتوانند وقتی که ناراحت هستند، گریه کنند و بهانه بگیرند !!! مردها نمیتوانند به تو بگویند، منو بغل کن تا آروم بشم !!! نمیتوانند بگویند دلشان میخواهد در آغوش تو گریه کنند !!! ممکن است خیلی تو را دوست داشته باشند اما نمیتوانند صداشون رو مثل دختر بچهها کنند و جیغ بزنند بگویند: عاشقتم !! مرد همه اینها را قورت میدهد که بگوید یک مرد است . . .
قلب ، مهمانخانه نیست که آدم ها بیایند دو سه ساعت یا دو سه روز توی آن بمانند و بعد بروند قلب ، لانه ی گنجشک نیست که در بهار ساخته بشود و در پاییز باد آن را با خودش ببرد قلب؟ راستش نمی دانم چیست، اما این را می دانم که فقط جای آدمهای خیلی خوب است!
به بعضیا باید گفت :
درسته که وقتی شاخ بازی در آوردی شاختو نشکوندیم...
ولی هول برت نداره عزیزم...
نه اینکه نتونسته باشیم...نه!
ما فقط طـــــــرفــــــــدار حقــــــــــوق حیـــــــوانـــاتـــــــــــ هستیم...
خوشحال میشم به منم سری بزنی
من دخترانه هایم رافدای تنهایی کردم
تومردانگی ات رابه چه باختی؟؟؟؟
عشق....؟
هوس ...؟
یاگرمای یک نگاه...؟
دستانم در تمنای دستان گرم توست تا رگه هایی از حیات را از آنان جستجو کند و دلم فرش زیر پای توست تا قدم بر آن نهی و بر اریکه قدرت آن تکیه زنی و سلطان هستیم شوی . حال اگر یابم تو را هر شب دعایت میکنم . جان اگر خواهی فدایت میکنم . باتوام هرلحظه تنها نیستی . گوش کن هر شب صدایت میکنم .
تو زندگیت با کسی باش که به خاطر نبودنت"ریمل"چشم هایش پاک شده باشد نه"رژ" لباش...
من دیوانه ی آن لحظه ای هستم که تو دلتنگم شوی و محکم در آغوشم بگیری و شیطنت وار ببوسیم و من نگذارم... بوسه با لجبازی بیشتر می چسبد...
فرقی نمی کند چشمانِ تو باشد یا بهشتِ خدا سقوط همیــــــــــــــشه دردناک است ..!
گاهی باید دستاشو بگیری تو دستت و فقط یه جمله بهش بگی: “من واسه یه لحظه بیشتر با تو بودن حاضرم همه دنیام رو بدم”
خواب میبینم دنــیا مال من است.. بیدار می شوم؛ و تو تعبیرش میکینی با چشــمانت...
وقتی کسی را عاشق خودت میکنی . . . در برابـــرش مسئولـــی . . . در برابـــر اشکهایش . . . شکستن غرورش . . . . لــحظه های شکستن در تنهایی . . . . و اگر یـــادت بـــرود ! ! در جایـــی دیگر سرنوشــــت به یادت خواهـــد آورد . . . !!!
حــواسمــون بــاشـه… دل آدما…!! شیشـه نیست که روی آن…!! هــــــا کنیم…!! بعد با انگـــشت قـــ♥ ـلب بکشیم و…!! وایسیم آب شـــدنش رو تماشــــا کنیم…!! و کیـــــف کنیم…!! رو شیشه نـــازک دل آدمـــا…!! اگـــه قلبــــــ♥ ـــی کشیدی…!! باید مــــــــردونـه پـــــــاش وایســــتی
دلت را هنـــگــامــی غم مـی گیــرد که نــگــاهــت به دستـــانِ گـــره خورده ی دو آدم خیـــره مـــی مـــاند..
♥ دوست داشتن یعنی وقتی میــــدونه… رو چیزی حساسی… یا از کاری بدت میـــاد… حواسش هست که ناراحتت نکنه… دوست داشتن یعنی همین...♥
گـــآهـــی تــنـــهـــایی یــنـــی : خــیــلـــیـــآ در حـــدت نــیــســتـــن !
مهم نیست اکنون زندگیم چگونه میگذرد... عاشق آن خاطراتى هستم ک تصادفى از ذهنم عبور میکند و باعث لبخندم میشود....
به سلامتی همه اونایی که اونقدر دلشون گرفته که خواب به چشماشون نمیاد اونا که با اینکه میدونن طرفشون راحت راحت خوابیده بازم هر چند دقیقه زیر چشمی موبایلشونو نگا میکنن که شاید یه اس ام اس روشنش کنه... !!!
بعضی وقت ها چیزی می نویسی از دلت برای یک نفر! اما دلت می گیرد، چشمانت پر از اشک می شود، قلبت خالی می شود، وقتی یادت می آید، همه آن را می خوانند و می پسندند، جز همان یک نفر...!
برای خودم مردی شده ام
دراین روز های سرسخت
بی صداگریه میکنم
ولی‼‼‼‼
دنیامراقب باش
قلبم هنوز زنانه میکوبد
و تنهـــا همـــــــــــدرد یک لیوان نسکافــــــــه داغ! تا عـــطرش مرا از دردهایم فــــــــــارغ کند..چه سخـــــت است نه؟!وقتی که بــــوی عـــــطر تــنــی نیست…تا تسکین درد هایت باشد؛آدم به عـــــطر یک لیوان نسکــــــــــــافه دل ببندد…!
~تلخ است~ انتظار اتفاقی رابکشی ک خودت هم بدانی در راه نیست...
هــی معشــوقه مــن..! یک نفــر در ایـن حوالــی... دارد آرزوی نیستی می کند؛ آنقــدر که "نیستی"...
چه عاشقانه نوشت دکتر شریعتی
من تورودوست دارم وتودیگری را
ودیگری،دیگری را
ودراین میان همه تنهاییم
هــی معشــوقه مــن..! یک نفــر در ایـن حوالــی... دارد آرزوی نیستی می کند؛ آنقــدر که "نیستی"...
سلامتی ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺍﺳﻤﻢ ﺑﯿﺎﺩ ﺭﻭ ﻟﺐ ﺭﻓﯿﻘﺎﻡ ﭘﻮﺯﺧﻨﺪ ﺑﺰﻧﻦ ﻭ ﺑﺎ ﭘﺸﺖ ﺩﺳﺖ ﺍﺷﮑﺎﺷﻮﻧﻮ ﭘﺎﮎ ﮐﻨﻦ و ﺑﮕﻦ : ﻫﻬﻬﻬﻬﯽ ! ﮐﯽ ﻓﮑﺮﺷﻮ ﻣﯿﮑﺮﺩ ؟ ﺍﻭﻥ ﭘﻮﺭﺷﻪ ﺧﺮﻳﺪﻩ ﻭ ﻣﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﭘﺮﺍﻳﺪ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﻴﺸﻴﻢ … ﭼﯿﻪ ﻓﮏ ﮐﺮﺩﯼ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﻤﯿﺮﻡ ؟ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﻤﯿﺮﯼ ﻣﮕﻪ ﺟﺎﯼ ﺗﻮﺭﻭ ﺗﻨﮓ ﮐﺮﺩﻡ ؟
ممنون عزیزم.شما هم لینک شدی
اگه کسی برای چهارمین بار چیزی رو تکرار کرد و تو بازم نفهمیدی چی داره میگه،یه لبخند ژکوند بزن،چند ثانیه نگاش کن،حـــلّه،طرف خودش میفهمه تعطیلی!!!!