دیگر نمی خواهم تو را از دست بدهم
به خاطر تو قید هر چی خاطره باشه میزنم
دیگر نمی شود بدون تو بهانه ای برای بودن داشته باشم
آن لحظه که بوی عطر تو می آید
تنها نگاه عشق تو مرا سیراب می کند
تنها دلیل زنده بودنم کسی است که همیشه بهانه ایست برای دلخوشی هایم
دیگر نمی خواهم هیچگاه تنهایت بگذارم
تو برای همیشه در قلبم می مانی
دیگر محال است تو را فراموش کنم
تو تا همیشه و یادت تا لحظه ی با تو بودن
در قلبم جاودانه است عشق زیبای من
دیگر نمی خواهم تو را از دست بدهم
به خاطر تو قید هر چی خاطره باشه میزنم
دیگر نمی شود بدون تو بهانه ای برای بودن داشته باشم
آن لحظه که بوی عطر تو می آید
تنها نگاه عشق تو مرا سیراب می کند
تنها دلیل زنده بودنم کسی است که همیشه بهانه ایست برای دلخوشی هایم
دیگر نمی خواهم هیچگاه تنهایت بگذارم
تو برای همیشه در قلبم می مانی
دیگر محال است تو را فراموش کنم
تو تا همیشه و یادت تا لحظه ی با تو بودن
در قلبم جاودانه است عشق زیبای من
من باور دارم که عاشقم هستی،چشمهای تو سرچشمه عشق من است.
تو آمدی و قلبم پر از بودن تو شد. قلبم در لحظه های با تو بودن
سخت عاشقانه می تپد.
با اتکا به عشق تو زندگیم رنگ تازه ای می گیرد. در هوای خیال تو پرواز
می کنم تا به شوق نگاهت دلم آرام گیرد.
ای مهربانم مهردادم ! به عشق تو دستانم واژه ها را می سراید.آری این احساس من است،
دلدادگی قلب عاشقم. بیا تا باتو بودن،همیشگی شود.
وقتی که هستی دوستت دارم
وقتی که نیستی لحظه های دوست داشتنت را
مرور میکنم
کجایی پس تو ؟
هنوزم دوستت دارم مهردادجونم
وقتی خدا داشت بنده هاشو می آفرید..
با قلم نوک طلایی رو پیشونی هاشون..
نوشت..قصه خوب سرنوشت....
ولی وقتی نوبت به من رسید....
شکست نوک قلم طلا...
خدا..از مرغ غم یه پر گرفت..
روی پیشونی من نوشت قصه ی تلخ
سرنوشت...
خدایا اگه سرنوشتم این هست بذار
اینطوری بماند و اگه فکر میکنی با
اون خوشبخت میشم خودت به قلبم
به انداز من به تو ایمان دارم توکل
به خودت
من که از توبیشتر نمیدونم تو خدایی من
بنده ات هرطور صلاحم رو میدونی
ولی اون دلمو شکست
همه میگن
دلی که شکست دیگه برنمیگرده
ولی من هنوزم دوستش دارم ای
خدا جونم امشب دلم رو دست تو میدم
وپشیمونم مکن
گاهی نه گریه آرامت میکند و نه خنده
نه فریاد آرامت میکند و نه سکوت
آنجاست که با چشمانی خیس
رو به آسمان میکنی و میگویی
خدایا تنها تو را دارم
تنهایم مگذار