یک کلام ، اولین و آخرین احساس قلبم نسبت به تو ... دوستت دارم.
تو نیز گفتی مرا دوست داری ، اما دوست داشتنت دو روز است ،
دیروز گذشت و آخرش امروز است!
این من هستم که وفادار خواهم ماند ،
این تو هستی که تنها بی وفایی از تو جا خواهد ماند!
این من هستم که آخرش میسوزم ، این تو هستی که میروی
و من با چشمهای خیس به آن دور دستها چشم میدوزم
این من بودم که سهم دیدارم با تو عشق بود ،
این تو بودی که میگفتی از آغاز هم قصه من و تو دروغ بود!
تو هر چه دوست داری بگو، اما من هنوز بر سر حرفم هستم ، دوستت دارم.
خورشید بتابد یا نتابد، ماه باشد یا نباشد،
شب و روز من یکی شده ، فرقی ندارد برایم ،
همه چیز برایم رویا شده ، عشق تو برایم آرزو شده ،
به رویا و آرزو کاری ندارم ، حقیقت این است که دوستت دارم!
کاش تو نیز مثل من بودی ! مثل من عاشق ، بی قرار ، چشم انتظار
کاش تو نیز حال مرا داشتی، هوای مرا داشتی...
بی خیال میخواهی هوایم را داشته باش یا نداشته باش ،
میخواهی به انتظار من باش یا نباش ، من دوستت دارم
نمیترسم از رفتنت ، نمی بازم از شکستنت، نمیخندم و نمیگریم ،
از این هیاهو و التهاب تنها یک احساس است که می ماند ، دوستت دارم!
دوست داشتن تو دو روز باشد یا یک عمر مهم نیست ،
مهم این است که من در این دنیا و آن دنیا دوستت دارم
میخواهی باور کن یا نکن ، حس کن ، یا از آن بگذر ،
اما قبل از گذشتنت لحظه ای صبر کن...
دوستت دارم ...
ریه ها اندامهای بیخودی هستند،
برای تنفس
در هوایی که تو نباشی...
........."آرش ناجی".........
***********************
اره قشنگ بود
غریبی نکن
غریبه نیست
فرشته روی شانه چپم است
بین خودمان باشد بانو
عاشق شده . . .
(درخت کاج هنوز شکوفه میدهد)
تو از من گله میکنی که چرا حواسم به حرف هایت نیست
کاش میدانستی صدایت آنقدر آرامم میکند که
فراموش میکنم باید نفس بکشم
چه برسد به اینکه بفهمم چه میگویی...
دیروز، امروز، فردا
عمر
حکایت همین سه روز است
دیروز
آمد و رفت
فردا
همواره مجهول است
با این حساب
عمر
فقط یک روز است
و آن هم
همین امروز است
چقدر دلم می خواهد نامه بنویسم
تمبر و پاکت هم هست
و یک عالمه حرف...
کاش کسی جایی منتظرم بود...
ســـــاعت ها دیگـــر برایـــم معنا نــــدارند
مــن بـــی تـــــــو . . .
بــــا ســـال نوری لحظــــه هایم را می گـــــــذرانم !
چه دلم دلگیر است
چه دلم دلتنگ است
و نگاهم خـوش یک خـاطـره است
خوش آن سوی نگاهی که به من امید داد
کــاش مـی بـودی ...
دل من جای تو را می بیند...
اشک هایم جاریست،
که چه جایت خالیست ...
دوست داشـتن را در چشمـی بجــوی
که حتـــــی وقتی بستـــــــه است
رویــــــای تو را در خواب بیند
با چشمـــــان بستــــه بیـادتــــم....
قـبـل از آنـکـه جـنـازه ام را بـه خـاک بـسـپـارنـد
وصـیـت مـیـکـنـم ...
روی سـنـگ قـبـرم بـنـویـسـنـد ..
"چـقـدر گـفـتـم مـن بـی تـو مـیـمـیـرم"... !
روزی می رسد که در خیال خود
جای خالی ام را حس میکنی
در دلت با بغض بگویی
" کاش اینجا بود "
اما من دیگر
به خوابت هم نمی آیم ....
ضربه خوردیم وشکستیم و نگفتیم چرا؟!
ما دهان از گله بستیم و نگفتیم چرا؟!
جای "بنشین" و "بفرما", "بتمرگی" گفتند..!
ما شنیدیم و نشستیم و نگفتیم چرا؟
"تو" نگفتیم و "شمایی" نشنیدیم و هنوز
دل سپردیم به آن " دال " سر دشمن و دوست
دشمن و دوست پرستیم و نگفتیم چرا؟!
چه "چراها" که شنیدیم و ندانیم چرا
ما همین بوده و هستیم و نگفتیم چرا؟؟؟
یه مرده میره دکتر میگه اقای دکتر نمیدونم چرا زنم حامله نمیشه دکتر:جانم چند وقته از دواج کردید
مرده:اقای دکتر یه هفتس
دکتر :خب جانم زن گرفتی ماکروویو نگرفتی که
بعضــیـ وقتــا سُکـوتـ میکُنــیـ
چُونـ اینقـבر رَنجیـבیـ
کهـ نمـیـ خوایـ حَرفـیـ بزنــیـ . . .
بَعضـــیـ وقتــــا سُکــوتـ میکنـِـ
چُونـ واقعـاً حَرفـیـ واســهـ گـُفتنـ
نـَבاریـ . . .
گاه سُکـــوتـ یــهـ اعتراضــهـ . . .
گــاهــیـ هم انتظار . . .
اما بیشتر وقتــــا سُکـــوتـ
واســهـ اینـهـ کهـ هیچ کـلمــهـ ایـ نمـیـ تونــهـ
غمـیـ رو کهـ تو وجوבت
בاریـ ،توصیفـ کنــهـ...!
ﺑﺎﺯﻡ ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﻧﻢ ﻧﻢ ﺑﺎﺭﻭﻥ ヽ、ヽ``、、、 `、、ヽ`、ヽ 、ヽ`、、ヽ ヽ `、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽ、ヽ``、、`、、ヽ、ヽ ヽ`、ヽ、ヽ、ヽ `、ヽ、ヽ``、、`、、ヽ、ヽ ヽ `、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽ、ヽ``、、 `、、ヽ、ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽ、ヽ ヽ、ヽ、ヽ、ヽ ヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽ、ヽ ヽ、ヽ``、ヽ、ヽ、ヽ.`、ヽ、ヽ``、、 `、、ヽ`、ヽ、ヽ`、ヽ`、ヽ ヽ`、ヽ、ヽ ﭼﺸﺎﻡ ﺧﯿﺮﻩ ﺑﻪ ﻧﻮﺭﻩ ﭼﺮﺍﻍ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ 、ヽ`、ヽ、ヽ` `、、`、、ヽ`、`、、ヽ`、ヽ 、ヽ`、ヽ `、ヽ ヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽ、ヽ``、、` `、ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽ `、ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽヽ ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽ `、ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽヽ`、 ヽ、ヽ、ヽ`、ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽ `、ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽ `、ヽヽヽ、ヽ`、ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽ `、ヽヽ`、ヽ、` ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﻣﺸﺐ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺗﻮ ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺭﻭﻥ ヽ `、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽヽ`、ヽ、ヽ、
اشتباه از ما بود
اشتباه از ما بود که خوابِ سرچشمه را در خیالِ پیاله میدیدیم
دستهامان خالی
دلهامان پُر
گفتگوهامان مثلا یعنی ما!
کاش میدانستیم
هیچ پروانهای پریروز پیلگیِ خویش را به یاد نمیآورد.
حالا مهم نیست که تشنه به رویای آب میمیریم
از خانه که میآئی
یک دستمال سفید، پاکتی سیگار، گزینه شعر فروغ،
و تحملی طولانی بیاور
احتمالِ گریستنِ ما بسیار است!
__000000___00000
_00000000?0000000
_0000000000000000
__00000000000000
____00000000000
_______00000
_________0 وقتی کسی رو دوست داری ، این یه چیزه !
________*__000000___00000
_______*__00000000?0000000
______*___0000000000000000
______*____00000000000000
_______*_____00000000000
________*_______00000
_____?____0وقتی کسی تو رو دوست داره ، این یه چیز دیگه !
_000000___00000___*
00000000?0000000___*
0000000000000000____*
_00000000000000_____*
___00000000000_____*
______00000_______*
________0________*
________*__000000___00000
_______*__00000000?0000000
______*___0000000000000000
______*____00000000000000
______*______00000000000
_______*________00000
________*_________0
_________*________*
_________*_______*
__________*______*
___________*____*
____________*___*
_____________*__*
______________**
اما وقتی کسی رو دوست داری که تو رو دوست داره این یعنی همه چیز !
بیا قدم بزنیم . . .
من با ” تـــــــــو ”
تو با هر که دلت خواست !
فقط بیــــــــــا قدم بزنیم . . .
اصلا بیا و بگذار . . .
سایه ات باشـــــــــــم . . .
سایه که آزار ندارد !
دارد ؟
زنه شوهرش رو واسه نماز صبح بیدار کرد شوهر گفت بذار کمی دیگه بخوابم بعدا قضا می خونم .زن گفت نمیشه شرع گفته نماز رو باید به وقت خودش بخونی. مرد گفت ولی شرع گفته میتونین تا چهار تا زن هم داشته باشین. زن گفت بخواب عزیزم هروقت خواستی نمازت رو قضا کن، خدا خیلی بخشندست:)))))))))
ایـ ــن سیـگـ ـاری کـ ـه مـ ـی کـِ ـشـ ـم...
هـَ ـمـان فـ ـَریــاد هـ ـایـ ـی استـــ کـ ـه نـِمـ ـی تـ ـوآنــَ ـم بــ ـَزنــَـ ـم...
هـَ ـمـان حـ ـرفـ ـهایـ ـی کـ ـه یـــارای گـ ـُفـتـ ـن بـ ـه کـ ـسـ ـی نــَ ـدارَم...
هـَ ـمـان دلتنگـ ـی هـایـ ـی کـ ـه روز بـ ـه روز پـیــ ـرَم مـ ـی ـکـُ ـنـد...
هـَ ـمـان خــ ـاطــراتیستـــ کـ ـه نـ َـه تــِکــ ـرار مـ ـی شـ ـوند وَ نـ َـه فـــ ـرامـ ـوش...
هـ َـمـان تــَنـهـایـ ـی هـایـ ـی کـ ـه کسـ ـی پُــــرش نمـ ـی کـنـ ـد
هــَ ــمــ ــان دَرد هــ ــایـ ـی کــ ــه دَرمــ ـــان نـَـ ـدارد
عاشق شدن خیلی راحته هممونم خوب بلدیم عاشق بشیم.
چیزی که مهمتره و خیلی سخت تره اینه که عاشق بمونیم
عشق مثل گل مراقبت می خواد وگر نه پرپر می شه
بیاید بیشتر مراقب عشقامون باشیم
تـــــــو
صـــ ـ ـادقانـــ ه دروغ بــ ـگـ ـو
مــ ـن
عـــ ـاشقانـــ ه کــ ـاری خواهم کـ ـرد
مــــ ـاه همیشــ ه پشـ ـت ابـ ـر بمـ ـاند !!
دلم بهانه ات را می گیرد…
چقدر امشب حس می کنم نبود تو را…
صدایت در گوشم می پیچد…
و من می گویم:
“جانم مرا صدا کردی !؟”
دلم تنگ است…
صدایم کن..
چقــــدر سختــــهـ وقتــــی دلــــت گرفـــتهـ
به گــــوشیت زل بـــــزنــــی
در حالـــی کـــهـ میدونــــی
هیـــچ کســــی
هیـــچ جــــای ایــــن دنیــــا
حــــواســـــش بهــــت نیــــســــت...
تـنـهـا وجـه اشـتـراک مـا
سـادگـی بـود ...
مـن سـاده دل بـسـتـم
و تـو سـاده
چـشـم بـسـتـی
هی رفیقــ.. !
زیاבیــ خـوبیــ نکنــ...
انساלּ استــ .... {فراموشکــار} استــ =(
ازتنهاییش کـهــ בربیایـב...تنهاییتــــ را בور میــ زنـב..
دلم بهانه ات را می گیرد…
چقدر امشب حس می کنم نبود تو را…
صدایت در گوشم می پیچد…
و من می گویم:
“جانم مرا صدا کردی !؟”
دلم تنگ است…
صدایم کن..
دلت که گرفت دیگر منت زمین را نکش
اگر هیچکس نیست خدا که هست.......
راه آسمان باز است
پر بکش
او همیشه آغوشش باز است
نگفته تورا می خواند.
خدایا …
دلم همراهی می خواهد از جنس خودت!
نزدیـــک؛
بی خطــــر،
بخشــــنده…
بی منّـــــــــــــــــت … !
هیچ بارانی را به یاد ندارم...
جز آن بارانی
که زیر چتر تو بودم و
خیسام کرد...
پشت آن پنجره ی رو به افق ، پشت دروازه ی تردید و خیال
لا به لای تن عریانی بید ، من در اندیشه ی آنم که تو را
وقت دلتنگی خود دارم و بس
سلام دوست عزیز
خوب به ظاهر که زن هست چطور مگه؟
در اَشکال ، خط مستقیم از هر شکلی به حقیقت نزدیک تر است ،
چون بی انتهاست !
به آخرش مطمئنن نخواهم رسید ....
مطمئنن !
پس چرا می روم ؟
چرا ؟
چون رسالتم در رفتن است.
چه در سطح
چه در ارتفاع .
در سطح با دل و در ارتفاع با ذهن .
به دنبال چه ؟
درختان می گویند بهار
پرندگان می گویند ، لانه
سنگ ها می گویند صبر
و خاک ها می گویند مصاحب
و انسان ها می گویند «خوشبختی»
امّا همه ی ما در یک چیز شبیهیم ،
در طلب نور !
ما نه درختیم
و نه خاک .
پس خوشبختی را با علم به همه ی ضعف هامان در تشخیص ،
باید در حریم خودمان جستجو کنیم ،
خوشبختی ای که کلمه نیست !
زیرا طَلَبش ، قبل از کشف کلمه ،
همراه انسان متولّد شده است .....
"حسین پناهی"
تنهایی سکوت من ودل
معشوقه ای پیدا کرده ام بنام روزگار!!!!!
این روزها سخت دراغوش خویش مرا به بازی گرفته است….!!
با تو
بی تو
همسفر سایه خویشم
وبه سوی بی سوی تو می آیم
معلومی چون ریگ
مجهولی چون راز
معلوم دلی و
مجهول چشم ....
من رنگ پیراهن دخترم را به گلهای یاد تو سپرده ام
و کفشهای زنم را در راه تو از یاد برده ام
ای همه من!
کاکل زرتشت!
سایه بان مسیح !
به سردترین ها
مرا به سردترین ها برسان .....
"حسین پناهی"
قرینه است ،
این درخت ُ آن درخت ،
بر آبی بی انتهای بالاتر !
تنها جای تو خالی ست ،
سبزه قبای خواب ُ خیال ِ من !
و دوباره خش خش ِ گربه ی یاد ِ تو
که به حیاط ِ دلم برگشته است !
می نشینم
و در جمعیت نیمه روشن ِ آن سوی پنجره
در ایستگاه دنبال کسی شبیه ِ تو می گردم . . .
و خوب می دانم که کسی کـَـس نمی شود
زیرا هیچ انسانی قادر به ادامه انسانی دیگر نیست !
پس بازی ها فقط یک بازی اند ُ همین !
با این وجود کسی شبیه تو را پیدا می کنم
و از او دور می شوم . . .
و هر چه دورتر می شوم ،
شباهتش به تو بیشتر و بیشتر می شود . . .
و باز سکوت !
میان این همه مفاهیم پیچیده ریاضی تنها حکایت اعداد فرد را خوب آموخته بود
” فرد ” آن یک نفر است که وقتی زوج ها با هم میروند،
او باید یک تنه جور تنهایی اش را بکشد
هم چنان حالم خوب نیست !
احساس می کنم شکست خورده ام ،
در زمان ُ در عرض !
از که ؟ صحبت ِ کَس نیست ...
نمی دانم ... احساس می کنم ،
کلمه ی ابد گنجشک ِ وجودم را مسحور ِ چشمان ِ خود کرده است !
"حسین پناهی"
از سنگ شده ام
انگار دیگر نیستم
دلم را گم کرده ام
نمیدانم چرا !!
انگار نمیخواهم باور کنم که زنده ام و بین چه انسانهایی نفس میکشم
انگار باور ندارم که زندگی این است
زندگی بازیچه ی {...
هنوزم باورش سخته،تو از من بگذری آسون . . .
تمومش کن دروغاتو،خودم دیدم تورو با اون !
خیانت کردی عشق من،به احساس منه ساده . . .
به این کسی که هستیش رو،برای داشتنت داده !
قلبی دارم خسته از تپیدن
مــــی گــــویــنــد ســـــاده ام ..!
مـــی گـــویـــنـــد تــــو مــــرا با یــک نــگــاه ..
یـــک لبـــــخـنـــد ..
بــه بــازی میـــــگیــــری ..!
مــــــی گـــــوینــــد تـــرفنــدهـــایت ، شـــیطنـــت هــــایت ..
و دروغ هایـــت را نمــــی فهمــــم ..
مــــــی گویند ســــاده ام ..!
اما مــــــــن فـــــقــــــط ساکــــــــتم
همیـــــــــن!
درد فراوان دارم
باید بازیگر شوم ،
آرامش را بازی کنم …
باز باید خنده را به زور بر لبهایم بنشانم …
باز باید مواظب اشک هایم باشم …
باز همان تظاهر همیشگی : ” خوبم … ”
تو را دوست دارم
چون نان و نمک
چون لبان گر گرفته از تب
که نیمه شبان در التهاب قطره ای آب
بر شیر آبی بچسبد!
تو را دوست دارم
چون دقایق شک ّ
انتظار و دل واپسی
هنگام گشودن بسته ای بزرگ
که از درون آن بی خبری!
تو را دوست دارم
چون اولین سفر با هواپیما
بر فراز اقیانوس
چون هیاهوی درونم
لرزش دل و دستم
در آستانه دیداری در استانبول!
تو را دوست دارم چون گفتن: "شکر خدا زندهام"
هیچ چیز خوب تر از آن نیست که
کسی را داشته باشید که
جزءجزء شمارا تحسین کند
شمارا در سخت ترین لحظات بپذیرد
وقتی گرفتار میشوید یاریتان کند
درهر شرایطی دوستتان بدارد
و برای داشتن شما " احساس خوشبختی " کند ...
ممنون دوست عزیز
شما هم با افتخار لینک شدی
من به آمار زمین مشکوکم
اگر این سطح پر از آدم هاست
پس چرا این همه دل ها تنهاست ؟
بیخودی میگویند هیچ کس تنها نیست ، چه کسی تنها نیست ؟
همه از هم دورند ...
همه در جمع ولی تنهایند ...
من که در تردیدم ، تو چطور ؟
* سهراب سپهری *
می گویند ساده نیست. . .
گذشتن از کسی که گذشته هایت راساخته. . .
و اینده ات را ویران کرده. . .
اما من گذشتم. . .(!)
ما بی احساس نیستیم
ماهایی که دیگه نه از اومدن کسی ذوق زده میشیم ؛
نه کسی از کنارمون بره حوصله داریم نازشو بخریم که برگرده !
ماها آدمای بی احساسی نیستیم …. ماها بی معرفتو نا مرد نیستیم !
یه زمانی یه کسایی وارد زندگیمون شدن ،
که یه سری بــــاورامونو از بین بـــردن ….
فقط باید یکی باشه بفهمه مارو ؛
یکی باشه از ما ….
از جنس خودمون....
کــودکــــ که بودم
بــاران زیاد مــی بارید
راز نــم نـــم بــاران های کــودکــی ام
آنگــاه برایم جــان گـــرفت …
کــــه چــشمانــم چــتر همیشــه بــارانــی روزگــار شُــد …
نابینای توام
نزدیک تر بیا
فقط به خط بریل
میتوانم که تو را بخوانم
نزدیک تر بیا
که معنی زندگی را بدانم