چشم هایم زشکوفایی عشق تو فقط می خواند
اشک هایم به تمنای نگاه تو فقط می بارد
تو فقط مال همین قلب پر از احساس منی
تو صدا کن مرا که پر از رویش یک یاس شوم
شعرهای دل من پیش نگاه تو به خاک افتاده است
تا بدانم که به جز عشق تو این قلب ندارد کاری
این همه عشق برای دل تو ناچیز است
یا که زمین را همه لبریز ز سر سبزی یک فصل کنم؟
من به اعجاز دو چشمان تو ایمان دارم
بی تو من یک بغل احساس پریشان دارم
ستاره
ماه
آسمان
در کشمکش بی تو بودن
جان باخت
من هنوز می نویسم
از تو ....
می آیی قایـــــــم باشک بازی کنیـــــــم ؟
من چشـــــــم بر زیبایی تـــــــو بگذارم و تـــــــو
آرام در آغوشـــــــم پنهـــــــان شـــــــو !
خستـــه شـدم از تـکرار شنیدن " مـواظــب خــودت بــاش " او اگــر نگــران مــَـن بـود ، نـمـی رَفــــت . .